شنگول‌آباد

گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ورنه ما عشوه و ناموس کسی نستانیم

رودکی سمرقندی

با صد هزار مردم، تنهایی

بی صد هزار مردم، تنهایی

فیس‌بوک پَر

رفتم یه سر به فیس‌بوک زدم. دیدم وضعش از وردپرس هم خراب‌تره. حتی دوستان خارج از کشور هم حضور چندانی ندارند. مثلاً فیس‌بوک قرار بود دوستان را دور هم جمع کنه! چی شد پس؟

گفتگویی در حال رانندگی

– این گاری لامصب رو بکش کنار پدرسگ!

+ چرا بهش فحش میدی؟؟!

– بهش فحش ندادم، ازش تعریف کردم. پدرش از سگ هم کمتره با این رانندگیش.

+ روز قیامت باید جواب بدی.

– آره. به سگه باید جواب پس بدم، چون به سگ‌ها توهین کردم.

مسافر

– کجایی بابا؟

– من نیستم! من رفته‌م انگلیس.

– رفتی انگلیس؟! چرا نرفتی امریکا؟

– پول نداشتم برم امریکا، تو بهم پول ندادی!